ارمیا، کولوچه عسلی ارمیا، کولوچه عسلی ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
ایلمان،کولوچه مرباییایلمان،کولوچه مربایی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ღ کولوچه های مامان ღ

تلفن بازی

پرهام : مامان چی جوری باهاش با بابایی صحبت کنم. ارمیا : فکر کنم من بدونم. ارمیا : بده من یادت بدم . ارمیا : گفتم بلدم . بده دیگه . پرهام : مامان ارمیا بلده مرسی. ...
6 شهريور 1390

پرهام مهربون

من یعنی مامان ارمیا از 14 تیر استعلاجیم تموم شد و رفتم سر کار. خیلی سخته. هنوز نه خودم عادت کردم و نه ارمیا. ارمیا می مونه پیش مامانیش. خاله و پرهام هم از مشهد اومدن خونه مامانی. خاله و پرهام خیلی کمک می کنن. تو یکی از عکسها قبلا گفته بودم که مامان پرهام به ارمیا شیر داد و ارمیا و پرهام داداشی شدن. حالا که خاله ارمیا یعنی خواهر من اومده ارمیا بوی شیری رو که تو نوزادی خورده رو حس کرده و مدام با گریه می ره بغل خالش و شیر می خوره. توی این عکس هم پرهام داره همکاری می کنه و خودش شیشه شیر ارمیا رو گرفته تا به ارمیا به به بده تا مامانش از سر کار بیاد.                &...
6 شهريور 1390

آبه بازی چه کیفی داره.

ارمیا عاشق حمومه. بره تو وانش بشینه و با نی نی اردکاش بازی کنه. جیکش تو حموم در نمی یاد.2 ساعت هم نگهش داری کیف می کنه.                                                           از این که مامانم این عکس رو از من گذاشته معذرت می خوام. ...
6 شهريور 1390

اگه منو گاز بزنه چی ؟

علی فکر می کنه من خوردنیم ، یا عروسکم چون مدام می خواد دستشو بکنه تو چشمم یا منو بوس کنه ولی چه بوسی ! منو لیس میزنه. نکنه گازم بگیره آخه دندوناش تازه در اومده و هیچ کسی بی نصیب نمی مونه. مامانمو چند روز پیش گاز زد. سارا و علی نی نی های یکی ازخاله های من هستن. جای داداش پرهامم خالیه . راستی وقتی من به دنیا اومدم به به مامانم کم بودو مامان پرهام که خاله دیگه منه به من به به داد و من و پرهام داداش شدیم.. این هم داداش پرهامه منه وقتی من به دنیا اومدم با خاله خوبم اومد خونمون تا منو ببینه. ...
5 شهريور 1390